او یک اسلیترینی است [P3]
یک ساعت بعد...
قطار با صدای جیر جیر در ایستگاه هاگزمید توقف کرد بلند شدم که برم چمدونم رو برداشتم و دستم رو گذاشتم رو دستگیره ی در کوپه تا این که....
دراکو:«ساعت دوازده و نیم شب برج نجوم،نیای پشیمون میشی...»
وایلت:«چی چی؟بینم کله زرد کمرنگ داره به من دستور میده؟» (کله زرد کمرنگ،لقب برا دراکو اوخییییی)
دراکو:«زر نزن یا میای یا میای!»
وایلت:«خیل خب باشه سگ هار...ایش...» و بعدش در کوپه رو باز کردم و رفتم بیرون...
دراکو ویو
عجباااا!! الان اینو به پانسی میگفتم غش میرفت واسهم...ایششششششش....بهم گفت کله زرد کمرنگ،حالا ی کله زرد کمرنگی بهش نشون بدم که نفهمه!کله فر (موهای وایلت فر بود دیگه،آره؟) رنگ پریده...
دوباره وایلت ویو
از قطار بیرون پریدم،چرا فکر این مالفوی سگ از سرم بیرون نمیره؟!هومممم اصلا نمیرم برج نجوم تا حالیش بشه
همینطور که داشتم با خودم زیر لب حرف میزدم صدایی شنیدم
«آهای وایلت!!!» صدایی آشنا...برای دوستی آشنا...
قطار با صدای جیر جیر در ایستگاه هاگزمید توقف کرد بلند شدم که برم چمدونم رو برداشتم و دستم رو گذاشتم رو دستگیره ی در کوپه تا این که....
دراکو:«ساعت دوازده و نیم شب برج نجوم،نیای پشیمون میشی...»
وایلت:«چی چی؟بینم کله زرد کمرنگ داره به من دستور میده؟» (کله زرد کمرنگ،لقب برا دراکو اوخییییی)
دراکو:«زر نزن یا میای یا میای!»
وایلت:«خیل خب باشه سگ هار...ایش...» و بعدش در کوپه رو باز کردم و رفتم بیرون...
دراکو ویو
عجباااا!! الان اینو به پانسی میگفتم غش میرفت واسهم...ایششششششش....بهم گفت کله زرد کمرنگ،حالا ی کله زرد کمرنگی بهش نشون بدم که نفهمه!کله فر (موهای وایلت فر بود دیگه،آره؟) رنگ پریده...
دوباره وایلت ویو
از قطار بیرون پریدم،چرا فکر این مالفوی سگ از سرم بیرون نمیره؟!هومممم اصلا نمیرم برج نجوم تا حالیش بشه
همینطور که داشتم با خودم زیر لب حرف میزدم صدایی شنیدم
«آهای وایلت!!!» صدایی آشنا...برای دوستی آشنا...
- ۴.۲k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط